"چرا ناراحتی؟"

"چی؟ نه، نه نه، ناراحت نیستم!"

"چرا هر بار می‌بینمت ناراحتی؟"

"نیستم...ناراحت نیستم."

و دختر هرگز حقیقت رو نمی‌فهمید.

چون حقیقت، واقعا چی بود؟ 

 

پ.ن: برگرفته از گفت و گویی واقعی.