با یه صورت خوش تراش که ظرافت فوق العاده ای داره...سفیده...درست مثل برف سفید و پاکی که توی زمستون میاد و میشه یه لباس موقت ولی زیبا برای تن زمین
چشمای بلوری کشیده ش، پر از آرامشه...درست مثل امواج پر تلاطم آب اقیانوس بی انتها...که وقتی به خودت میای، میبینی توی آرامش اون غرق شدی...حتی بدون اینکه بفهمی
موهای طوسی و شلخته ش، به طرز بانمکی پیشونی کشیده ش رو از چشم ها قایم کردن
از دور که بهش نگاه میکنی، انگار سردترین آدم روی زمینه...اما میدونید چیه؟
لبخند خیره کننده ای که لبای ترک خورده ش در آغوش میکشه، بهتون ثابت میکنه که دارید اشتباه بزرگی میکنید!
دستای ظریف و لاغرش، انگار سالهاست با گرما خداحافظی کردن و یه پیوند طولانی با سرما بستن
یه کت بلند آبی که الماس های ریز و درشتی روی اون گلدوزی شدن و زیبایی اون رو هزاران برابر بیشتر میکنن...و شلوار مشکی رنگ ساتن که تقریبا تا روی مچ های لاغر پاش رو میپوشونه...
و کفش های نوک تیز براق...
شاید اون زیباترین نباشه...اما مهم وجودشه...اینطور نیست؟