سوالی بود که درست به خاطرش نمیارم، اما به طور کلی منظورش این بود اگه یک سال پیش [احتمالا به خاطر خودکشی بود؛ همچنان یادم نیست] از دنیا میرفتی، چه چیزی رو از دست میدادی؟
اگه چند مدت پیش میپرسیدن خیلی راحت جواب میدادم: "هیچی!"
اما امروز، برای یک لحظه احساس کردم چیزی برای از دست دادن داشتم.
شاید اگه یک سال پیش روحم از کالبدم پر میکشید، امروز رو نداشتم.
امروزی که باعث شد با خودم بگم "هی، شاید زنده بودن اونقدر ها هم بد نباشه!"
شاید هرگز فرصت قایم کردن سرم توی گردن جوجه و لبخند زدن به خاطر عطر جوجهایش رو نداشتم.
شاید هرگز فرصت اینکه به نینی بگم قرینه باز نکن بهت نمیاد رو نداشتم.
شاید هرگز حریر بنفش و زیبا بهم نشون نمیداد یک انسان چقدر میتونه لطیف، دوست داشتنی و مهربون باشه.
شاید فرصت اینکه لپ ماه کوچولو رو بکشم و دستم رو توی چال گونهاش فرو کنم پیدا نمیکردم.
احتمالا هرگز پروانه کوچولو و اخلاق های خاص و بامزهاش رو نمیدیدم.
و شاید فرصت وقت گذروندن با سیب سرخم که عطرش پر از طراوته رو از دست میدادم.
یا خورشید کوچولو و عطر توت فرنگیش.
قاصدک! قاصدک و مهربونی هاش.
و از امید گفتم؟ از امیدی که فکر میکردم هرگز قرار نیست ببینم و حالا هر چند کم جون، اما ته ته قلبم به شکل یه جوونهی طلایی و درخشان سر از خاک بیرون آورده.
هنوز هم ذهنم سریع خسته میشه و تنهاست، اما نمیتونم منکر این بشم چقدر محبت هایی که از روزنه های این دیوار خود ساخته عبور میکنن رو دوست دارم.
هنوز هم از رنگ سرخ روی زمین میترسم.
اما رنگ سرخ همیشه هم بد نیست.
رنگ سرخ لاله ها قشنگه.
رنگ سرخ رنگین کمون قشنگه.
رنگ سرخ شجاعت قشنگه.
هنوز هم خاکستری رو نفس میکشم، اما بعضی وقت ها، دستم رو دراز میکنم و میذارم رنگ ها از نوک انگشت هام به سمت کف دستم بلغزن تا یادم نره، بعد این روز های بارونی رنگین کمونی در کار هست.
امروز فهمیدم زندگی هرگز قرار نبود یک اتفاق اعجاب انگیز و عجیب پر از اکلیل و گل و شکوفه باشه.
زندگی اشک ها و لبخند هاست.
و به قول یگانهی عزیز:
معتقدم هر زندگی خوبی دلیلش متعادل بودن درد و رنج مقابل سرخوشی و خنده اس.هر کسی بتونه این تعادلو برقرار کنه خوشبخته .زندگی خوب یعنی سیاهی و سفیدی. یعنی خوشحالی و خنده. یعنی تمام چیزایی که متضاد همن، مکمل هم باشن. بدون گریه ، خنده رو نمیشه درک کرد. تا وقتی یه غذای سوخته نخورده باشی ، نمیتونی مزه ی غذای خوبو درک کنی. بدون روزای بد، قدر روزای خوبو نمیشه دونست. زندگی ای خوبه که کفه ی ترازوی تفاوت ها مقابل هم باشه. نه تلخِ تلخ، نه شیرینِ شیرین.